عروسکبازی، که بهطور سنتی به نام "پتلی کا تماشا" شناخته میشود، مدتها بخشی گرانبها از فرهنگ پاکستان بوده است که شادی را برای نسلهای مختلف به ارمغان آورده و بهعنوان بستری برای سرگرمی و پیامرسانی اجتماعی عمل کرده است. با این حال، این هنر پررونق، به دلیل تغییرات سریع در عصر مدرن، تحتالشعاع قرار گرفته و مجریان آن برای زنده نگهداشتن این هنر تلاش میکنند.
ریشههای تاریخی عروسکبازی در پاکستان
ریشههای "پتلی کا تماشا" در پاکستان به اوایل دهه ۱۹۲۰ بازمیگردد، زمانی که کارخانه نخریسی لیالپور، اولین کارخانه نساجی در هند متحد، توسط موتی لال تأسیس شد. برای مدیریت این کارخانه، موتی لال ۵۰۰ خانواده را از دهلی آورد که در محلی به نام «دهلیوالاها» شناخته میشدند. این خانوادهها نهتنها در توسعه صنعتی نقش داشتند، بلکه "پتلی کا تماشا" را در منطقه، بهویژه در اطراف لیالپور (فیصلآباد امروزی) معرفی و ترویج کردند. این هنر بعدها به دیگر بخشهای پنجاب گسترش یافت.
تا اواخر دهه ۱۹۷۰، نمایشهای عروسکی یکی از منابع اصلی سرگرمی و ابزاری مؤثر برای پرداختن به مسائل اجتماعی بود. این هنر علاوه بر سرگرمی، پیامهای ارزشمندی نیز به مخاطبان منتقل میکرد و جایگاه ویژهای در بافت فرهنگی زمان خود داشت.
افول عروسکبازی
با پیشرفت تکنولوژی و ظهور شکلهای مدرنتر سرگرمی، نمایشهای سنتی عروسکی محبوبیت خود را از دست دادهاند. این هنر، که زمانی در جشنوارهها، مدارس و رویدادهای فرهنگی رونق داشت، اکنون برای یافتن جایگاه خود در جهان معاصر تلاش میکند.
محمد جمیل، عروسکبازی ۶۳ ساله، به همراه همسرش دولاری، یکی از آخرین حاملان این سنت در حال فراموشی است. او از خانوادهای با سابقه ۳۰۰ ساله در این حرفه میآید و تمام عمر خود را صرف یادگیری و احیای این هنر کرده است. از ساخت عروسکها گرفته تا اجرای داستانهای جذاب، جمیل با وجود چالشهای فراوان، این هنر را زنده نگه داشته است.
هنر عروسکبازی
اجراهای جمیل عمیقاً در فرهنگ و تاریخ ریشه دارند و داستانهایی از دوران مغول و فولکلور پنجاب را زنده میکنند. با استفاده از عروسکهای ریسمانی، او داستانهایی از اکبرشاه، دُلا بهتی، هیر و رانجه، و سسی و پَنو را در نمایشهای ۳۰ دقیقهای کوتاه و جذاب روایت میکند. جمیل در پشت صحنه عروسکها را حرکت میدهد و صداگذاری میکند، در حالی که همسرش با ضربات طبل نمایش را تکمیل میکند.
با وجود عشق و مهارتش، جمیل با سختیهای بسیاری مواجه است. او با افسوس گفت: «من فقط به اندازهای درآمد دارم که دو وعده غذا در روز فراهم کنم.» او با منابع محدودش نگران است که این هنر کهن بهزودی از بین برود و تنها به بخشی از تاریخ تبدیل شود.
درخواست حمایت
جمیل و دیگرانی مانند او، در نبود حمایت نهادی یا دولتی، برای ادامه فعالیت خود با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند. او از دولت درخواست کرد که برای تأمین منابع و احیای این هنر قدم بردارد و از آن بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی پاکستان محافظت کند.
"پتلی تماشا" بهعنوان نمادی از هویت فرهنگی، شایسته شناخت و احیا است. این هنر فقط یک شکل سرگرمی نیست، بلکه یک سنت زنده است که تاریخ، فولکلور و هنر پاکستان را به هم پیوند میدهد. با این حال، بدون دخالت و حمایت، این هنر منحصربهفرد ممکن است در تاریکی فراموشی فرو رود و نسلهای آینده از جذابیت و اهمیت آن بیخبر بمانند.
نتیجهگیری
داستان عروسکبازان پاکستان نشاندهنده چالشهای گستردهتر هنرهای سنتی در دنیای در حال مدرن شدن است. در حالی که افرادی مانند محمد جمیل همچنان برای بقا میجنگند، سرنوشت "پتلی کا تماشا" در تعادل است. حفاظت از این میراث نیازمند تلاش جمعی دولت، نهادهای فرهنگی و جامعه است تا اطمینان حاصل شود که عروسکهای پاکستان همچنان داستانهای خود را برای نسلهای آینده بازگو خواهند کرد.
https://tribune.com.pk/story/1346999/pakistans-puppeteers-struggle-survive
نظر شما